برخی از مفاهیم اساسی اقتصاد کلان
دو رشته اصلی تحصیلی در اقتصاد عبارتند از اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اکنون، همانطور که میدانید، اقتصاد کلان با اقتصاد به عنوان یک مجموعه سر و کار دارد. از سوی دیگر اقتصاد خرد به مطالعه رفتار سازمانها و افراد میپردازد. اجازه دهید چند مفهوم اقتصاد کلان مانند سیاست پولی، ورودی و خروجی و غیره را درک کنیم.
مفاهیم اساسی اقتصاد کلان
یک سناریوی اساسی از جشنهای روز سالانه مدرسه خود را در نظر بگیرید. شما و دوستانتان ممکن است برای کمک در پشت صحنه داوطلب شوید یا در یک یا چند رویداد شرکت کنید. برخی از دوستان شما نیز ممکن است در دکور صحنه نقش داشته باشند. در بیشتر موارد، همه در یک فعالیت درگیر هستند. و در میان همه این آمادگیها، یک نفر یا یک کمیته وجود خواهد داشت که بر کل رویداد در مقیاس بزرگ یا کلان، نظارت یا مدیریت میکند. یا به عبارت دیگر، تصویر بزرگ.
اکنون مطالعه این تصویر بزرگ از نظر اقتصاد یک کشور چیزی است که به آن اقتصاد کلان میگویند. ویکیپدیا اقتصاد کلان را شاخهای از علم اقتصاد تعریف میکند که ساختار، رفتار، عملکرد و تصمیمگیری یک اقتصاد را، به عنوان یک کل مطالعه میکند.
اکنون که با ایده اصلی اقتصاد کلان آشنا شدید، بیایید چند مفهوم را درک کنیم. اقتصاد کلان یک موضوع گسترده و یک رشته تحصیلی مستقل است. با این حال، برخی از مفاهیم اساسی اقتصاد کلان، شامل مطالعه درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP)، تورم، بیکاری، پسانداز و سرمایهگذاری است. بیایید چند مفهوم را مورد بحث قرار دهیم.
درآمد و تولید
یکی از مفاهیم مهم اقتصاد کلان، درآمد و تولید است. تولید ملی عبارت است از مجموع کل کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور، در یک دوره خاص و هنگامی که واحدها یا سازمانهای تولیدی، هر چیزی را که تولید میکنند به فروش میرسانند، درآمدی برابر ایجاد میکنند. از این رو، میتوانید با محاسبه کل درآمد حاصل از فروش همه کالاها و خدمات، خروجی را اندازهگیری کنید.
در رابطه با اقتصاد کلان، اقتصاددانان معمولا درآمد ملی یا تولید را با تولید ناخالص داخلی یا GDP اندازهگیری میکنند. با اندازهگیری تولید ناخالص داخلی، اقتصاددانان میتوانند نوسانات و تغییرات بازار را درک کنند. آنها میتوانند تشخیص دهند که چه اقداماتی برای بهبود تولید ناخالص داخلی کشور انجام دهند. با پیشرفتهای تکنولوژیکی، افزایش سرمایه و دستیابی به تجهیزات روز، واحدها و سازمانهای تولیدی میتوانند تولید و درآمد ملی را افزایش دهند. با این حال، درآمد و تولید میتواند تحت تأثیر رکود و سایر عوامل بازار باشد.
بیکاری
یکی دیگر از مؤلفههای مهم اقتصاد کلان، بیکاری است. اقتصاددانان نرخ بیکاری در یک اقتصاد را با محاسبه درصد افراد بدون شغل میسنجند. دستههای بیکاری شامل بیکاری کلاسیک، بیکاری اصطکاکی و بیکاری ساختاری است.
بیکاری کلاسیک زمانی است که دستمزدها برای کارفرمایان در حدی بالاست که نمیتوانند کارگران بیشتری را استخدام کنند. بیکاری اصطکاکی زمانی رخ میدهد که زمان صرف شده برای جستجوی یک کارمند مناسب، بیش از حد طولانی باشد. بیکاری ساختاری زمانی اتفاق میافتد که بین مهارتهای کارگر و مهارت واقعی مورد نیاز برای یک شغل، ناهماهنگی وجود داشته باشد. یکی دیگر از مقولههای مهم بیکاری، بیکاری دورهای است که زمانی رخ میدهد که رشد اقتصاد راکد باشد.
تورم و رکود
مطالعه تورم و رکود، یکی دیگر از جنبههای مهم اقتصاد کلان است. اصطلاح تورم، به افزایش قیمت کالاها و خدمات در سراسر کشور و اصطلاح رکود، به کاهش قیمت کالاها و خدمات اشاره دارد. اقتصاددانان با مطالعه شاخصهای قیمت، تورم و رکود را اندازگیری میکنند. شاخص قیمت، میانگین وزنی قیمت برای یک طبقه از محصولات و خدمات است.
تورم زمانی اتفاق میافتد که یک اقتصاد خیلی سریع رشد کند. از سوی دیگر، رکود زمانی رخ میدهد که یک اقتصاد در یک دوره زمانی نزولی باشد. با مطالعه روند تورم و رکود، اقتصاددانان میتوانند با اقدامات مناسب به مهار نرخ تورم کمک کنند. تورم بیش از حد، میتواند منجر به پیامدهای منفی شود و کاهش مداوم تورم میتواند باعث تولید اقتصادی پایین شود.
سیاستهای اقتصاد کلان
اکنون که با برخی از مفاهیم اساسی اقتصاد کلان آشنا شدید، بیایید سعی کنیم برخی از سیاستهای اقتصاد کلان را درک کنیم. دو سیاست اصلی اقتصاد کلان که یک دولت ممکن است برای ایجاد ثبات اعمال کند، سیاست پولی و سیاست مالی است.
سیاست پولی
سیاست پولی فرآیند مهمی است که تحت کنترل قدرت پولی یک کشور است. این مرجع پولی، معمولاً بانک مرکزی یا هیئت ارزی است. سیاست پولی معمولاً توسط بانک مرکزی برای تثبیت قیمتها و افزایش قدرت پول یک کشور اعمال میشود.
هدف سیاست پولی، کاهش نرخ بیکاری و تثبیت تولید ناخالص داخلی است. همچنین عرضه پول در اقتصاد را کنترل میکند. به عنوان مثال، بانک مرکزی یک کشور میتواند با انتشار پول برای خرید اوراق قرضه و سایر داراییها، پول را وارد اقتصاد کند. از سوی دیگر بانک مرکزی یک کشور نیز میتواند اوراق قرضه بفروشد و پول را از گردش خارج کند.
سیاست مالی
سیاست مالی فرآیندی است که از درآمدزایی و مخارج دولت به عنوان ابزاری برای کنترل درآمدهای بادآورده اقتصادی استفاده میکند. دولت از سیاست مالی برای تثبیت اقتصاد در طول یک چرخه تجاری استفاده میکند. به عنوان مثال، اگر تولید در یک اقتصاد، با تولید مورد نیاز مطابقت نداشته باشد، دولت میتواند برای منابع بیمصرف هزینه کند و به افزایش تولید کمک کند.
معمولاً اقتصاددانان سیاست پولی را بر سیاست مالی ترجیح میدهند. زیرا سیاست پولی تحت کنترل بانک مرکزی یک کشور است که یک سازمان مستقل است. سیاست مالی تحت کنترل دولت است که میتواند تحت تأثیر نیات سیاسی قرار گیرد.
سوال حل شده برای شما
س: درآمد ملی کشور به نام _________________ نیز شناخته میشود.
- تولید ناخالص داخلی(GDP)
- تولید ناخالص ملی(GNP)
- تولید خالص ملی(NNP)
- همه موارد بالا
پاسخ گزینه صحیح “C” است. درآمد ملی یک کشور، تولید خالص ملی یا NNP است. ما آن را بر اساس قیمت بازار یا هزینه عامل محاسبه میکنیم. وقتی آن را به بهای عامل محاسبه میکنیم،حاصل، درآمد ملی است.
با ما در ارتباط باشید